سفیرمردم| در چند روز اخیر بنده از نزدیک شاهد یک حماسه عظیم توسط مردم شریف شهرستان ارسنجان بودم .
* تمام اقشار مردم با جان و دل آمده بودند و فی سبیل الله تلاش میکردند تا شعله های آتش در کوههای ارسنجان مهار شود 
* تعدادی از برادران شریف افغانی که برخی واقعا کم سن و سال بودند 
* فردی که مشکل تنفسی داشت
* فرد۷۳ ساله ای که بیماری قلبی داشت
* نوجوانی که چند نفر از هم کلاسیهای خود را برای کمک آورده بود 
* فردی که آب خوردن خود را بر روی آتش ریخت و تشنه تا پایین کوه برگشت
* تعداد بسیار زیادی از کسبه بازار که کسب و کار خود را تعطیل کردند و به کوه آمدند
* فردی که در گردباد آتش نزدیک بود جانش رو از دست بدهد و آتش قسمتی از موهای سر او را سوزاند
* جوانی که پیراهنش از پشت دچار طعمه حریق شد و پیراهنش سوخت
* جوانمردی که با دو فرزندش یک الاغ را حدود ۳ ساعت تا بالای کوه آورده بود و با هزینه خودش مقدار بسیار زیادی آب یخ زده ، کیک ، بیسکوییت و چای در خورجین الاغ گذاشته بود و با زحمت بسیار زیاد از مسیرهای صعب العبور برای کمک به مردم آورده بود  
* فردی که در هنگام برگشت از مسیر حسین کشته با موتور زمین خورد و از ناحیه لگن مجروح شد
* فردی که با موتور سیکلت بیش از ۳۰ مرتبه مسیر بسیار سخت حسین کشته را بالا و پایین کرد و برای افراد آب و غذا میرساند 
* افردی را نشناختم و از شهرستانهای مختلف با تجهیزات دمنده تشریف آورده بودند و ۲ شب کامل در کوه کنار دوستان در حال مهار آتش بودند
* تعداد زیادی از سربازان جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران از تیپ ۵۵ هوابرد شیراز
* تعداد زیادی از بسیجیان سپاه شهرستان مرودشت که با اتوبوس تشریف آوردند
* پاسداران با غیرتی که از سپاه فجر استان فارس تشریف آورده بودند
* برادر با معرفتی که از سعادتشهر تماس گرفت و مبلغی پول به حساب واریز کرد و حدود ۱۰۰ پرس غذا برای شام در منزل تهیه کرده بود و با تاکسی برای کوه نوردان فرستاد
* یکی از کسبه بازار که واقعا از جان و دل مایه گذاشت و با موتور سیکلت در ساعت ۲ نیمه شب پشتیبانی سندیکا تا پای کوه را انجام میداد 
* جوانان با غیرت که خودروهای آفرود داشتند و به صورت شبانه روزی ترابری افراد را از مسیرهای صعب العبور انجام میدادند
* جوانان شجاعی که با موتور سنگین به صورت شبانه روزی مردم را از درب جنگل به بالای کوه میبردند 
* افرادی که ساکن شیراز بودند و خود را از شیراز به ارسنجان رساندند تا در کنار مردم آتش را مهار کنند
* جوانی که شغلش وانت تلفنی بود و فی سبیل الله به صورت شبانه روزی کمک های مردمی،آب یخ و غذا را به نیروهای امدادی میرساند ونیروهای مردمی را از ارسنجان تا جنگل بناب جابجا میکرد
* خانمی که برای نیروهای امدادی غذا درست کرده بود و شبانه با خودروی شخصی خود به جنگل آمد و غذا ها را تحویل داد
* جوانانی که از روستاهای اطراف خود را به زحمت به محل آتش سوزی رسانده بودند و شب در کوه مسیر برگشت را پیدا نکردند و شب را بدون هیچ امکاناتی در کوه ماندند 
* جوانانی را دیدم که ساعت ۳.۵ بامداد بعد از اعلام خبر آتش سوزی خود را با موتور به بالای کوه رفتند و بعد از یک ساعت پیاده روی خود را به محل آتش سوزی رساندند
* فداکاری و تلاشهایی در اوج گرما و نیمه شب از دوستان دیدم که راضی نیستند نام آنها برده شود
* ساعت ۳.۵ بامداد بود و جوانانی را دیدم که روی خاک دراز کشیده بودند و از خستگی بدون پتو و بالشت خوابشان برده بود 
* خواهرانی که واقعا سنگ تمام گذاشتند و در یک حرکت خودجوش فراخوان زدند و برای تهیه غذا و بسته بندی خود را به سندیکا رساندند و تا اواخر شب برای افرادی که در کوه در حال مهار آتش بودند غذای گرم تهیه کردند  
* زیباترین صحنه ها را در این چند روز شاهد بودم که همه رنگ و بوی ایثار ،جهاد و شهادت داشت که هیچ دوربینی قابلیت ثبت آنها را نداشت 
* عکسهایی بسیار زیبا و غرور انگیزی از این حماسه بزرگ دارکه در این شماره به چاپ رسیده است.

محمد جعفر زارعی